بیرجندکده
فرهنگی.تاریخی.هنری.ادبی.طنز.اجتماعی..خلاصه همه چی..
جمعه 22 شهريور 1392برچسب:لیلی و مجنون, :: 1:35 :: نويسنده : bigharar
گله میکرد ز لیلی مجنونگله میکرد ز لیلی مجنون که چرا گاز میگیری با دندون
این غذا چیست که تو اوردی پس کجا رفت کباب و ریحون پاسخش داد به تندی لیلی گفت پر رو و وقیهی خیلی با چه جرئت تند خویی میکنی؟ باچه جرئت میکنی بی میلی؟؟ دربیار از گوش خود ان پنبه را باز خوانی کن کتاب جنبه را پس چه کردی نغمه و اواز را که نداری جنبه ی یک گاز را رد دندانم تورا پندی دهد لیک درس اول رندی دهد توکه بودی بحر وصلم.. بیقرار.. روزو شب بودی مرا چشم انتظار رد دندان بود یا شمشیر بود که مرا بینی نهی پا به فرار..؟ کرد مجنون کوک ان دم ساز را از ته دل خواند این اواز را که بگوید با شما این راز را قطع باید کرد شیر گاز را یادتان باشد که بحر امتحان لیلیان دارند در سر قصد جان مرگ موش و فضله موش و صم دیو امتحان باشد مترس از بحر جان... صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب
پيوندها
تبادل لینک
هوشمند
|
|||||||||||||||||
|